مثل شیشه خالی!
دوران مدرسه را خوب به یاد داری که وقتی میخواستی روی تختهسیاه چیزی بنویسی اول تخته سیاه را خوب پاک میکردی و آنگاه مینوشتی. چون کسی بر نوشته نمینویسد و اگر هم بنویسد، نوشتهاش قابل خواندن نیست و خوانده نمیشود.
همانگونه که یک باغبان نهال را در جایی که پیش از آن نهالی کاشته باشند نمیکارد و هر کشاورزی تخم را در جایی میکارد که در آنجا کشت نشده باشد.
«بر نوشته هیـــچ بنویسـد کســی
یا نهالـه کارد انـــدر مَغـــرَسی
کاغذی جوید که آن بنوشته نیست
تخم کارد موضعی که کشته نیست
تو بـــرادر موضع نـــاکشته باش
کاغـذ اسپید نــــابنوشته بــاش»
ببین خداوند خانه کعبه و صفا و مروه را در کجا قرار داد؛ در جایی که به قول قرآن کریم هیچ زرع و زراعتی صورت نگرفته و کاملاً بکر و دست نخورده بود. و این خود یک فرمول است که باید خالی شد تا او ما را پر کند. درست مثل نی که ابتدا از درون تهی و خالی میشود و سپس نینواز در آن میدمد.
نشنیدهای که عرفا یکی از مراتب عرفانی و سیر و سلوک را «تخلیه» نامیدهاند؟
شما تا یک شیشه خالی نشده باشد، چیزی به آن میافزایی؟